English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7453 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? U تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has cooked a pottage for you. <proverb> U برایت آش پخته است .
I missed you. U دلم برایت تنگ شد
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
minute book U دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
My heart goes out to you. <idiom> U دلم برایت می سوزد. [اصطلاح روزمره ]
Die for him who will get feverish for you. <proverb> U براى کسى بمیر که برایت تب کند .
I miss you very much. U دلم خیلی برایت تنگ شده
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper ! U آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
holiday U تعطیلات
to take a vacation U به تعطیلات رفتن
to take leave U به تعطیلات رفتن
get away from it all <idiom> U به تعطیلات رفتن
bank holidays U تعطیلات رسمی
bank holidays U تعطیلات بانکی
hols U مخفف تعطیلات
Weekend U تعطیلات آخر هفته
holiday at the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
legal holiday U تعطیلات رسمی وقانونی
vacationer U گشتگر ایام تعطیلات
vacationist U گشتگر ایام تعطیلات
holiday by the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
holiday cottage U ویلای اجاره ای برای تعطیلات
Bang went our annul holidays. U تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
bank holiday U هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
So much for our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday. U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
My thoughts and prayers go out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
value in use U فایده
disadvantageous U بی فایده
wasteful U بی فایده
gainings U فایده
of no a withou U بی فایده
inefficacious U بی فایده
shotten U بی فایده
worthless U بی فایده
using U فایده
unavailing U بی فایده
benefiting U فایده
benefited U فایده
benefit U فایده
return [on something] U فایده
utility U فایده
uses U فایده
profit U فایده
use U فایده
profited U فایده
useless U بی فایده
advantage فایده
fruits U فایده
fruit U فایده
boot U فایده
futile U بی فایده
profits U فایده
perquisite U فایده
perquisites U فایده
unprofitable U بی فایده
inefficaciously U بطور بی فایده
inutility U چیز بی فایده
What is the use ? what good wI'll it do ? U فایده اش چیست ؟
marginal benefit U فایده نهائی
marginal utility U فایده نهائی
uselessly U بطور بی فایده
utilitarianism U فایده گرائی
unremunerative U بی فایده بیسود
profited U فایده منفعت
profit U فایده منفعت
cost benefit ratio U نسبت فایده
profited U فایده رساندن
disutility U عدم فایده
profits U فایده منفعت
profits U فایده رساندن
benefit cost analysis U تحلیل فایده
avail U فایده بخشیدن
avail U فایده استفاده
ineffectually U بطور بی فایده
profit U فایده رساندن
benefiting U فایده بردن
benefiting U :فایده رساندن
good U خیر فایده
gains U فایده بردن
utility U سود فایده
gain U فایده بردن
gained U فایده بردن
benefit U :فایده رساندن
benefit U فایده بردن
benefited U :فایده رساندن
benefited U فایده بردن
diminishing utility U اصل فایده نزولی
useless U عاری از فایده باطله
benefit cost ratio U نسبت فایده به هزینه
benefic U فایده برنده نیکوکار
benefitical U منتفع فایده برنده
It benefits the people . U فایده اش به مردم می رسد
to boot U فایده و سود داشتن
to f. a dead horse U کوشش بی فایده کردن
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
conservation U داشت
article had two notes U داشت
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
to plough the sand U کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
to plough sands U کوشش بیهوده یا بی فایده کردن
factum U یاد داشت
dwelt U منزل داشت
he adored that woman U ان زن رابسیاردوست می داشت
he loved her dear U اوبسیاردوست داشت
expectantly U با چشم داشت
when will women have the vote? U خواهند داشت
talented U درون داشت
expectations U چشم داشت
durst U زهره داشت
talents U درون داشت
talent U درون داشت
without letted U باز داشت
expectation U چشم داشت
note book U دفتریاد داشت
apanage U اختصاص داشت
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
It is written for our benefit U نوشته کردن برای ما فایده دارد
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
disposure U نمایش عرضه داشت
outlook U منظره چشم داشت
annotator U یاد داشت کننده
He looked well groomed . He had a tidy appearance . U سرووضع مرتبی داشت
block note paper U دسته کاغذیاد داشت
writing pad U دسته یاد داشت
He was looking for you. U داشت دنبالت می گشت
to make a minute of U یاد داشت کردن
he kept me waiting U مرامنتظریامعطل نگاه داشت
to minute down U یاد داشت کردن
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
he complained with reason U داشت که گله میکرد
the dog wasled U سگ بند در گردن داشت
marrige of convenience U پیوند با چشم داشت
to set down U یاد داشت کردن
to take down U یاد داشت کردن
i will note it down U یاد داشت میکنم
to make a note of U یاد داشت کردن
prospectiveness U چشم داشت به اینده
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
It is no use crying over spilt milk . <proverb> U بعد از ریختن شیر ,گریه فایده ندارد.
capital expenditure U هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
current expenditure U هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
it weighed kilogrammes U بود سه کیلوگرم وزن داشت
fusileer U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
no song no supper U تانخوانی شام نخواهیم داشت
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
He was running like a madman. U عین دیوانه ها داشت می دوید
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
prospect of success U چشم داشت یا امید کامیابی
fusilier U سربازی که تفنگ چخماقی داشت
he sold the good ones U هرچه خوب داشت فروخت
The girl was penciling her eyebrows . U دخترک داشت ابروهایش را می کشید
he was in purpose to do it U در نظر داشت که ان کار رابکند
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
All his belongings were stolen . U هرچه داشت بردند (دزدیدند)
She was talking to (with ) a friend . U داشت با دوستش صحبت می کرد
durst U جرات داشت جسارت کرد
he should better to led than U باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
quinquereme U یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
marshalsea U دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
he made me wait U مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
on old woman past sixty U پیرزنی بیش از شصت سال داشت
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
notate U یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
to preach from notes U از روی یاد داشت وضع کردن
pistole U سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
He wanted to incite the people. U قصد داشت مردم راتحریک کند
His request was in the nature of a command. U خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
u.sings[ and+] U با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She was crying over her misfortunes. U ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
lostlabour U کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
of livery U ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
pasch U عید فصح تعطیلات عید پاک
kreutzer U نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child. U حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
parnassian U نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
Recent search history Forum search
1popsicle
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1من تعطیلات را به گردش میروم.شما چطور؟
1holiday jobs
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1ایا تعطیلات به شما خوش گذشت؟
0نقد و نظر آزاد ولی دشنام و فحش ممنوع: دوستان عزیز بویژه عدالت خواهان جنبش روشنایی اولا خوشحالم که همه مردم حق و باطل را بخوبی تشخیص دادند و دوما خوشحالم که حداقل خوبان و بدان از هم تمیز شدند و دیگر هر
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com